بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 0
کل بازدید : 6113
کل یادداشتها ها : 10
چرا باید به «سبک زندگی» اهمیت داد؟
یکی از ابعاد پیشرفت با مفهوم اسلامی عبارت است از سبک زندگی کردن، رفتار اجتماعی، شیوهی زیستن - اینها عبارةٌ اخرای یکدیگر است - این یک بُعد مهم است؛ این موضوع را میخواهیم امروز یک قدری بحث کنیم. ما اگر از منظر معنویت نگاه کنیم - که هدف انسان، رستگاری و فلاح و نجاح است - باید به سبک زندگی اهمیت دهیم؛ اگر به معنویت و رستگاری معنوی اعتقادی هم نداشته باشیم، برای زندگی راحت، زندگی برخوردار از امنیت روانی و اخلاقی، باز پرداختن به سبک زندگی مهم است. بنابراین مسئله، مسئلهی اساسی و مهمی است.[1]
سبک زندگی بخش حقیقی و اصلی تمدن اسلامی است
ما اگر پیشرفت همهجانبه را به معنای تمدنسازی نوین اسلامی بگیریم - بالاخره یک مصداق عینی و خارجی برای پیشرفت با مفهوم اسلامی وجود دارد؛ اینجور بگوئیم که هدف ملت ایران و هدف انقلاب اسلامی، ایجاد یک تمدن نوین اسلامی است؛ این محاسبهی درستی است - این تمدن نوین دو بخش دارد: یک بخش، بخش ابزاری است؛ یک بخش دیگر، بخش متنی و اصلی و اساسی است. به هر دو بخش باید رسید.
آن بخش ابزاری چیست؟ بخش ابزاری عبارت است از همین ارزشهائی که ما امروز به عنوان پیشرفت کشور مطرح میکنیم: علم، اختراع، صنعت، سیاست، اقتصاد، اقتدار سیاسی و نظامی، اعتبار بینالمللی، تبلیغ و ابزارهای تبلیغ؛ اینها همه بخش ابزاری تمدن است؛ وسیله است. البته ما در این بخش در کشور پیشرفت خوبی داشتهایم. کارهای زیاد و خوبی شده است؛ هم در زمینهی سیاست، هم در زمینهی مسائل علمی، هم در زمینهی مسائل اجتماعی، هم در زمینهی اختراعات - که شما حالا اینجا نمونهاش را ملاحظه کردید و این جوان عزیز برای ما شرح دادند - و از این قبیل، الی ماشاءاللّه در سرتاسر کشور انجام گرفته است. در بخش ابزاری، علیرغم فشارها و تهدیدها و تحریمها و این چیزها، پیشرفت کشور خوب بوده است.
اما بخش حقیقی، آن چیزهائی است که متن زندگی ما را تشکیل میدهد؛ که همان سبک زندگی است که عرض کردیم. این، بخش حقیقی و اصلی تمدن است؛ مثل مسئلهی خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزی، تفریحات، مسئلهی خط، مسئلهی زبان، مسئلهی کسب و کار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت سیاسی، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانهای که در اختیار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئیس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پلیس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهای ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بیگانه؛ اینها آن بخشهای اصلی تمدن است، که متن زندگی انسان است.[2]
باید آسیبشناسی کنیم چرا در بخش سبک زندگی پیشرفت نکردیم
در انقلاب، در این بخش، پیشرفت ما چشمگیر نیست؛ در این زمینه، ما مثل بخش اول حرکت نکردیم، پیشرفت نکردیم. خب، باید آسیبشناسی کنیم؛ چرا ما در این بخش پیشرفت نکردیم؟
بنابراین باید آسیبشناسی کنیم؛ یعنی توجه به آسیبهائی که در این زمینه وجود دارد و جستجو از علل این آسیبها. البته ما اینجا نمیخواهیم مسئله را تمامشده فرض کنیم؛ فهرستی مطرح میکنیم: چرا فرهنگ کار جمعی در جامعهی ما ضعیف است؟ این یک آسیب است. با اینکه کار جمعی را غربیها به اسم خودشان ثبت کردهاند، اما اسلام خیلی قبل از اینها گفته است: «تعاونوا علی البرّ و التّقوی»، یا: «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا». یعنی حتّی اعتصام به حبلاللّه هم باید دستهجمعی باشد؛ «و لا تفرّقوا». چرا در برخی از بخشهای کشورمان طلاق زیاد است؟ چرا در برخی از بخشهای کشورمان روی آوردن جوانها به مواد مخدر زیاد است؟ چرا در روابط همسایگیمان رعایتهای لازم را نمیکنیم؟ چرا صلهی رحم در بین ما ضعیف است؟ چرا در زمینهی فرهنگ رانندگی در خیابان، ما مردمان منضبطی به طور کامل نیستیم؟ این آسیب است. رفتوآمد در خیابان، یکی از مسائل ماست؛ مسئلهی کوچکی هم نیست، مسئلهی اساسی است. آپارتماننشینی چقدر برای ما ضروری است؟ چقدر درست است؟ چه الزاماتی دارد که باید آنها را رعایت کرد؟ چقدر آن الزامات را رعایت میکنیم؟ الگوی تفریح سالم چیست؟ نوع معماری در جامعهی ما چگونه است؟ ببینید چقدر این مسائل متنوع و فراگیرِ همهی بخشهای زندگی، داخل در این مقولهی سبک زندگی است؛ در این بخش اصلی و حقیقی و واقعی تمدن، که رفتارهای ماست. چقدر نوع معماری کنونی ما متناسب با نیازهای ماست؟ چقدر عقلانی و منطقی است؟ طراحی لباسمان چطور؟ مسئلهی آرایش در بین مردان و زنان چطور؟ چقدر درست است؟ چقدر مفید است؟ آیا ما در بازار، در ادارات، در معاشرتهای روزانه، به همدیگر به طور کامل راست میگوئیم؟ در بین ما دروغ چقدر رواج دارد؟ چرا پشت سر یکدیگر حرف میزنیم؟ بعضیها با داشتن توان کار، از کار میگریزند؛ علت کارگریزی چیست؟ در محیط اجتماعی، برخیها پرخاشگریهای بیمورد میکنند؛ علت پرخاشگری و بیصبری و نابردباری در میان بعضی از ماها چیست؟ حقوق افراد را چقدر مراعات میکنیم؟ در رسانهها چقدر مراعات میشود؟ در اینترنت چقدر مراعات میشود؟ چقدر به قانون احترام میکنیم؟ علت قانونگریزی - که یک بیماری خطرناکی است - در برخی از مردم چیست؟ وجدان کاری در جامعه چقدر وجود دارد؟ انضباط اجتماعی در جامعه چقدر وجود دارد؟ محکمکاری در تولید چقدر وجود دارد؟ تولید کیفی در بخشهای مختلف، چقدر مورد توجه و اهتمام است؟ چرا برخی از حرفهای خوب، نظرهای خوب، ایدههای خوب، در حد رؤیا و حرف باقی میماند؟ که دیدید اشاره کردند. چرا به ما میگویند که ساعات مفید کار در دستگاههای اداری ما کم است؟ هشت ساعت کار باید به قدر هشت ساعت فایده داشته باشد؛ چرا به قدر یک ساعت یا نیم ساعت یا دو ساعت؟ مشکل کجاست؟ چرا در بین بسیاری از مردم ما مصرفگرائی رواج دارد؟ آیا مصرفگرائی افتخار است؟ مصرفگرائی یعنی اینکه ما هرچه گیر میآوریم، صرف اموری کنیم که جزو ضروریات زندگی ما نیست. چه کنیم که ریشهی ربا در جامعه قطع شود؟ چه کنیم که حق همسر - حق زن، حق شوهر - حق فرزندان رعایت شود؟ چه کنیم که طلاق و فروپاشی خانواده، آنچنان که در غرب رائج است، در بین ما رواج پیدا نکند؟ چه کنیم که زن در جامعهی ما، هم کرامتش حفظ شود و عزت خانوادگیاش محفوظ بماند، هم بتواند وظائف اجتماعیاش را انجام دهد، هم حقوق اجتماعی و خانوادگیاش محفوظ بماند؟ چه کنیم که زن مجبور نباشد بین این چند تا، یکیاش را انتخاب کند؟ اینها جزو مسائل اساسی ماست. حد زاد و ولد در جامعهی ما چیست؟ من اشاره کردم؛ یک تصمیمِ زماندار و نیاز به زمان و مقطعی را انتخاب کردیم، گرفتیم، بعد زمانش یادمان رفت! مثلاً فرض کنید به شما بگویند آقا این شیر آب را یک ساعت باز کنید. بعد شما شیر را باز کنی و بروی! ماها رفتیم، غافل شدیم؛ ده سال، پانزده سال. بعد حالا به ما گزارش میدهند که آقا جامعهی ما در آیندهی نه چندان دوری، جامعهی پیر خواهد شد؛ این چهرهی جوانی که امروز جامعهی ایرانی دارد، از او گرفته خواهد شد. حد زاد و ولد چقدر است؟ چرا در بعضی از شهرهای بزرگ، خانههای مجردی وجود دارد؟ این بیماری غربی چگونه در جامعهی ما نفوذ کرده است؟ تجملگرائی چیست؟ بد است؟ خوب است؟ چقدرش بد است؟ چقدرش خوب است؟ چه کار کنیم که از حد خوب فراتر نرود، به حد بد نرسد؟ اینها بخشهای گوناگونی از مسائل سبک زندگی است، و دهها مسئله از این قبیل وجود دارد؛ که بعضی از اینهائی که من گفتم، مهمتر است. این یک فهرستی است از آن چیزهائی که متن تمدن را تشکیل میدهد. قضاوت دربارهی یک تمدن، مبتنی بر اینهاست.
نمیشود یک تمدن را به صرف اینکه ماشین دارد، صنعت دارد، ثروت دارد، قضاوت کرد و تحسین کرد؛ در حالی که در داخل آن، این مشکلات فراوان، سراسر جامعه و زندگی مردم را فرا گرفته. اصل اینهاست؛ آنها ابزاری است برای اینکه این بخش تأمین شود، تا مردم احساس آسایش کنند، با امید زندگی کنند، با امنیت زندگی کنند، پیش بروند، حرکت کنند، تعالی انسانیِ مطلوب پیدا کنند.[3]
سبک زندگی تابع تفسیرمان از زندگی است
رفتار اجتماعی و سبک زندگی، تابع تفسیر ما از زندگی است: هدف زندگی چیست؟ هر هدفی که ما برای زندگی معین کنیم، برای خودمان ترسیم کنیم، به طور طبیعی، متناسب با خود، یک سبک زندگی به ما پیشنهاد میشود. یک نقطهی اصلی وجود دارد و آن، ایمان است. یک هدفی را باید ترسیم کنیم - هدف زندگی را - به آن ایمان پیدا کنیم. بدون ایمان، پیشرفت در این بخشها امکانپذیر نیست؛ کارِ درست انجام نمیگیرد. حالا آن چیزی که به آن ایمان داریم، میتواند لیبرالیسم باشد، میتواند کاپیتالیسم باشد، میتواند کمونیسم باشد، میتواند فاشیسم باشد، میتواند هم توحید ناب باشد؛ بالاخره به یک چیزی باید ایمان داشت، اعتقاد داشت، به دنبال این ایمان و اعتقاد پیش رفت. مسئلهی ایمان، مهم است. ایمان به یک اصل، ایمان به یک لنگرگاه اصلی اعتقاد؛ یک چنین ایمانی باید وجود داشته باشد. بر اساس این ایمان، سبک زندگی انتخاب خواهد شد.[4]
تقلید از غرب جز ضرر و فاجعه چیزی به بار نمیآورد
برای ساختن این بخش از تمدن نوین اسلامی، بشدت باید از تقلید پرهیز کنیم؛ تقلید از آن کسانی که سعی دارند روشهای زندگی و سبک و سلوک زندگی را به ملتها تحمیل کنند. امروز مظهر کامل و تنها مظهر این زورگوئی و تحمیل، تمدن غربی است. نه اینکه ما بنای دشمنی با غرب و ستیزهگری با غرب داشته باشیم - این حرف، ناشی از بررسی است - ستیزهگری و دشمنیِ احساساتی نیست. بعضی بمجرد اینکه اسم غرب و تمدن غرب و شیوههای غرب و توطئهی غرب و دشمنی غرب میآید، حمل میکنند بر غربستیزی: آقا، شماها با غرب دشمنید. نه، ما با غرب پدرکشتگیِ آنچنانی نداریم - البته پدرکشتگی داریم! - غرض نداریم. این حرف، بررسیشده است.
تقلید از غرب برای کشورهائی که این تقلید را برای خودشان روا دانستند و عمل کردند، جز ضرر و فاجعه به بار نیاورده؛ حتّی آن کشورهائی که بظاهر به صنعتی و اختراعی و ثروتی هم رسیدند، اما مقلد بودند. علت این است که فرهنگ غرب، یک فرهنگ مهاجم است. فرهنگ غرب، فرهنگ نابودکنندهی فرهنگهاست. هرجا غربیها وارد شدند، فرهنگهای بومی را نابود کردند، بنیانهای اساسیِ اجتماعی را از بین بردند؛ تا آنجائی که توانستند، تاریخ ملتها را تغییر دادند، زبان آنها را تغییر دادند، خط آنها را تغییر دادند. هر جا انگلیسها وارد شدند، زبان مردم بومی را تبدیل کردند به انگلیسی؛ اگر زبان رقیبی وجود داشت، آن را از بین بردند.
باطن فرهنگ غربی، سبک زندگی مادی شهوتآلودِ هویتزدا و ضد معنویت است
یکی از خصوصیات فرهنگ غربی، عادیسازی گناه است؛ گناههای جنسی را عادی میکنند. امروز این وضعیت در خود غرب به فضاحت کشیده شده؛ اول در انگلیس، بعد هم در بعضی از کشورهای دیگر و آمریکا. این گناه بزرگِ همجنسبازی شده یک ارزش! به فلان سیاستمدار اعتراض میکنند که چرا او با همجنسبازی مخالف است، یا با همجنسبازها مخالف است! ببینید انحطاط اخلاقی به کجا میرسد. این، فرهنگ غربی است. همچنین فروپاشی خانواده، گسترش مشروبات الکلی، گسترش مواد مخدر.
من سالها پیش - در دههی 30 و 40 - در منطقهی جنوب خراسان، بزرگان و افراد صاحب فکر و پیرمردهائی را دیدم که یادشان بود که انگلیسها چگونه تریاک را با شیوههای مخصوصی در بین مردم رائج میکردند؛ والّا مردم تریاک کشیدن بلد نبودند؛ این چیزها وجود نداشت. این افراد یادشان بود، سراغ میدادند و خصوصیاتش را میگفتند. با همین روشها بود که مواد مخدر بتدریج در داخل کشور توسعه پیدا کرد. فرهنگ غربی اینجوری است.
فرهنگ غربی فقط هواپیما و وسائل آسایش زندگی و وسائل سرعت و سهولت نیست؛ اینها ظواهر فرهنگ غربی است، که تعیینکننده نیست؛ باطن فرهنگ غربی عبارت است از همان سبک زندگی مادیِ شهوتآلودِ گناهآلودِ هویتزدا و ضد معنویت و دشمن معنویت. شرط رسیدن به تمدن اسلامیِ نوین در درجهی اول این است که از تقلید غربی پرهیز شود. ما متأسفانه در طول سالهای متمادی، یک چیزهائی را عادت کردهایم تقلید کنیم.
بنده طرفدار این نیستم که حالا در مورد لباس، در مورد مسکن، در مورد سایر چیزها، یکباره یک حرکت جمعی و عمومی انجام بگیرد؛ نه، این کارها باید بتدریج انجام بگیرد؛ دستوری هم نیست؛ اینها فرهنگسازی لازم دارد. همان طور که گفتم، کار نخبگان است، کار فرهنگسازان است. و شما جوانها باید خودتان را برای این آماده کنید؛ این، رسالت اصلی است.[5]
1- اشتباهاتتان را بپذیرید
2-از اشتباهات اطرافیان و دوستانتان بگذرید و چشم پوشی کنید
3-برای خودتان سرگرمی جدیدی انتخاب کنید
4-منظم باشید و نظم خاص و مورد قبول خود را اجرا کنید
5-دوستان جدیدی پیدا کنید
6-کار جدیدی پیدا کنید
7-رژیم غذاییتان را تغییر دهید
8-احساساتتان را روی کاغذ پیاده کنید. به عبارت دیگر برای خودتان یک دفترچه ی خاطرات تهیه کنید
9-جملات صبحگاهی خاص خود را پیدا کنید!( هر روز صبح یک جمله ی مثبت را بیان کنید)
10-به مسافرت بروید.
11-ریسک پذیر باشید( خطر پذیری باعث افزیش نشاط در زندگی می شود)
12-فعالیت اقتصادی خود را بنا کنید.(بی کار نمانید و شروع کنید به دنبال کار بگردید)
13-زبان جدیدی یاد بگیرید.( یاد گرفتن زبان شما را با دنیایی جدیدتر آشنا می کند)
14-دلیلی برای پذیرفتن نظرات دیگران بیابید.
15-دکوراسیون محل کارتان را تغییر دهید.
16-به خودتان پاداش بدهید.
17-صبح ها زودتر از خواب بیدار شوید.
18-قدرت تمرکزتان را افزایش دهید.
19-یک وبلاگ برای خودتان دست و پا کنید!
20-یک کتابچه ی الکترونیکی بنویسید ودر اینترنت منتشر کنید.
21-تلاش کنید ولی زیاد رویایی فکر نکنید.
22-کارشکنی و بی قانونی را بگذارید کنار
23-دلیلی برای دوست داشتن خودتان پیدا کنید!
24-چیزهای جدید را تجربه کنید
25-از دعوا کردن برحذر باشید
26-از تلف کردن انرژی تان جلوگیری کنید.
27-یادبگیرید که چشم پوشی کنید
28-قدردان زحمات دیگران در قبال خودتان باشید
29-ول کن قضیه نباشید!
30-خانه تان را تمیز کنید
31-فعالیت های روزانه تان را بنویسید
32-نظرات منفی که در مورد خودتان دارید را حل کنید.
33-مهارت های جدیدی را یاد بگیرید
34-به مانند پولتان که همیشه حسابش دستتان است، حساب زمانتان را هم داشته باشید
35-ورزش کنید
36-مثل والدین باشید!
37-دیوارهایی را که اطراف خودتان ساخته اید نابود کنید
38-چیزهایی که باعث ناراحتی تان می شود را از خود و خانه تان دور کنید
39-هفته ای یک کتاب بخوانید
40-در دوره های یک ماهه خود را مجبور به کاری کنید
41-به دوستان قدیمی تان زنگ بزنید و جویای احوالشان شوید.
42-پیگیر اتفاقات باشید
43-بازی کنید!( بعضی وقت ها مثل بچه ها رفتار کردن و با آنها بازی کردن باعث افزایش روحیه تان می شود)
44-کسانی که به شما بدی کرده اند را ببخشید
45-بی خیال حل مشکلات سخت شوید!
46-با دشمنان قدیمی تان صلح کنید
47-به یک دوست نزدیک قول بدهبد پابند به قولتان باشید
48-اگر از کسی واقعاً بدتان می آید، با او قطع رابطه کنید! ( به همین سادگی! می توان جلوی بسیاری از ناراحتی ها را گرفت!)
49-مهمتر از همه اینا اینه که به سایت راد اس ام اس دات کام یه سری بزنید !
50- قضاوت کردن را کنار بگذارید
51-طرز لباس پوشیدتان را عوض کنید
52-حداقل روزی 10 باز لبخند بزنید
53-بعضی از خاطرات گذشته را فراموش کنید
54-یک درخت در باغچه تان بکارید.
55-به یک شهر دیگربروید!
56-عضو گروه جدیدی شوید
57-تلویزیون نگاه نکنید
58-سرگرمی های غیرعادی ای برای خودتان دست و پا کنید
59-یکی را تصادفی انتخاب کرده و بغل کنید!!
60-یک مهمانی غیرمترقبه برگزار کنید!
61-به پیاده روی بروید!
62-یک حیوان خانگی بخرید
63- یک نامه ی تشکر آمیز برای دوستانتان بنویسید
64- روزانه تمرین مدیتیشن کنید
65-از جملات زیبا استفاده کنید
66-نسبت به خودتان هم همین کار را بکنید
67-اگر در چیزی شک کردید، کاری که دلتان می گوید را انجام دهید
68-چه پیروز چه بازنده، اظهار نظر نکنید
69-از کسی تقلید نکنید
70-اهدافتان را بشناسید
71-به دیگران کمک کنید
72-اجتماعی باشید
73-زمانی را هم به تنهایی بگذرانید
74-بعضی چیزها را هم خودتان تعمیر کنید.
75-کارهای با ارزش انجام دهید
76-سعی کنید که عادت کنید قبل از انجام هر کاری کمی فکر کنید تا بعداً دچار پشیمانی نشوید
77-موارد مختلف زندگی تان را درجه بندی کنید.
78-درک کنید که دیگران از شما چه می خواهند
79-عادت های بدتان را ترک کنید
80-غرو لند کردن را ترک کنید
81-چیزی که ازش بدتان می آید را از خودتان دور کنید
82-سعی کنید هر روز بهتر از دیروز باشید
83-به حرفهای منتقدانتان گوش دهید
84-بدانید که زندگی خودش شکل نمی گیرد? بلکه براساس واکنش شما به مسائل مختلف زندگی شکل می گیرد. در موارد مختلف زندگی درست واکنش دهید!
85-بخنیدید
86-به سمت چیزی که علاقه دارید حرکت کنید
87-به احساساتتان اعتماد کنید
88-طوری زندگی کنید که انکار دارید تفریح می کنید
89-از زندکی تان یک داستان درست کنید. اتفاقات مختلف زندگی تان را ثبت کنید و براساس آنها برای خودتان داستان هایی بنویسید که شما در آن نقش اول را دارید و یک قهرمان هستید!
90-دنباله رو دیگران نباشید
91-به اعتقاداتتان توجه کنید
92-دروغ نگویید!
93-موقعیت های مختلف را در زندگی تان پیش بینی کنید. اینگونه عمل کردن در زندگی ساده تر خواهد بود
94-در امروز زندگی کنید
95-منتظر اتفاقات غیر منتظره باشید
96-لذت ببرید!
97-قوانین خاص خود را داشته باشید
98-حسادت نکنید.
99-عاشق باشید! نه فقط به دیگران که خودتان!
100- افسوس گذشته ها را نخورید!
5.آگاه سازی معایب هم خانگی در مدارس و دانشگاه ها
فساد هم خانگی برای مرتکبین آن پیامدهایی در زندگی آتی شان به همراه خواهد داشت، بهتر است در دوران تحصیل در دانشگاه ها و دبیرستان در قالب کلاس هایی همچون پرورشی و شکوه همسرداری(تنظیم خانواده سابق) از معایب و پیامدهای منفی این سبک غلط زندگی برای دختران و پسران سخن گفت، تا پیامدهای منفی آن تبدیل به یک هشدار ذهنی برای آنان شود و در نهایت وجدان پنهان، آنان را از ارتکاب این فساد بر حذر دارد.
6. برخورد تأمینی و کیفری علنی با مرتکبین فساد هم خانگی
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در فتح مکه، به جای اینکه نیروهای تحت امرشان را به شهر بفرستند، وحشت را به دل کفار مکه انداختند و آن را وادار به تسلیم کردند. در حقیقت همین سیاست "النصر بالرعب" می تواند یکی از عوامل غلبه بر این فساد و بی عفتی در حال ظهور باشد، با کشف این خانه های فساد و معرفی آنان به جامعه و اجرای مجازات حدی آنان در سطح جامعه، این خوف را به دل آنان که ممکن است تسلیم غرایزشان شوند انداخت و از گسترش این فساد در سطوح بیشتری از جامعه جلوگیری کرد.
در نهایت باید متذکر شد که این فساد در حال حاضر جمعیت اندکی را به خود مبتلا کرده است و مناطقی که این معضل اخلاقی در آن حضور دارد، مشخص است. پس بهتر است قبل از اینکه این ویروس اخلاقی پخش شود و یا به عبارتی هم چون بعضی از معضلات اخلاقی مانند روابط دختر- پسر که تقریباً در لایه های مختلف جامعه حضور دارد، محسوس شود، در همین ابتدای امر با یک سلسله برخورد های قهر آمیز، فرهنگ سازی و قانون گذاری از شیوع بیشتر این قسم بی عفتی در جامعه اسلامی ایران جلوگیری گردد